نام وبلاگ را از نام ایزدی از ایزدان اساطیری ایران گرفته ام در کتاب تاریخ اساطیری ایران درباره این ایزد چنین آمده است: مارسپند/مانسرسپند/منثرسپند ایزدی است که جلوه ای از سخن و گفتار ایزدی است. جادوی سخن در آیینهای کهن با نیروی این ایزد تحقق می یابد.
...برف فقط نامها را می پوشاند
دهان هرگزخاموش نمی شود
تنها سفید بد ِکفن ِاست
که بر نگاه می آویزد
حجم سنگینی را که برنخواهد خواست دیگر.
از شعر گلهای نیکی.
ای ماه ناتمام
اینک پلنگ دامنه ی زاگرس
سودای مرگ دارد
خیزی گرش به ارتفاع دنانیست
چاه زلال
آئینه ی چکادنمایی است.
از شعر زبان دیگر.
گل و نوروز خواجوی کرمانی با چند سؤال به پایان می رسد سؤال سوم چنین است :
دگر پرسید کای بحر معانی چو ابر بهمنی در در فشانی
مراد از فتنه ی آخر زمان چیست؟ به عهد آخرین صاحب زمان کیست؟
جوابش داد کز استاد کتاب حدیثی کرده ام اصغا در این باب
که جز عیسی فلک در آخرین عهد نبیند هیچ مهدی را در این مهد
زمانی کان زمان باستان بود نه آخر آن زمان آخر زمان بود؟
کنون ما خود در این راه راندگانیم چه پیش آییم کز پس ماندگانیم
نرفته کی زمانی با خود آییم که در آخر زمان خود فتنه ماییم.
آن چه قابل توجه است همین بیت آخر است حالا چه مهدی موعودصاحب زمان باشد چه عیسای ناصری مهم این است که فتنه ی آخر زمان خود خود خود ماییم...و من الله التوفیق
سور رئالترین غزل مولوی از نگاه رضا براهنی در کتاب "طلا در مس":
داد جارویی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار
باز آن جاروب را زآتش بسوخت گفت کز آتش تو جارویی برآر
. . .
ارزیابی آثار بزرگ با مقایسه ی بیت به بیت آنها نباید صورت بگیرد بلکه باید از روی تاثیرات کلی و نتیجه ی نهایی آن ها سنجیده شود کتابی که خواننده آنرا به دور می افکند کاملا بی ارزش است .فقط کسی استاد چیره دست است که بتواند فکر خواننده را در اسارتی خوش آیند نگاه دارد و به امید حصول لذتی جدید دوباره در آن تعمق کند....
نظر نعمت میرزاده (م.آزرم) در باب شعر امروز و همیشه(شعر مقاومت)